قرو قات
درباره وبلاگ


به وب ما خوش اومدید لطفا نظر یادتون نره با تشکر نفس و امین ___________$$$$$$ ______$$$$$$__$$$$$$$$__$$ ____$$____$$$$__$$$$__$$$$ __$$______$$$$$$__$$$$$$$$ __$$____$$$$$$$$__$$$$$$ __$$$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$ $$__$$$$$$$$$$__$$__$$$$$$ $$$$__$$$$$$__$$__$$$$ __$$$$______$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$ _$$$$$$$$__$$$$$$$$$__$$$ __$$$$$$___$$$$$$$_ $$$$ ___$$$$_____________`$$$ ___________________ $$ __________________`$$` ________________$$` _____$$$$$$$$$$ ___$$$$$$$$$$ _$$$$____$$_$` $$$$$__$$___$$___$$$$ $$$$$$$______`$$_$$$$$$ $$$$__________$$$_____$ $$___________` $$____$$ _____$$$_____$$`___$$$$ ___$$$$$$___$$__$$$$$$ __$$$$$$$$_$$_$$___$$$ _$$$____$$$$_$$__$$$$ __$$_____$$_$$$$$$$ ___$______`$$ ___________$$ ____________$$` ___________`$$ __________$$ _________$$ ________$$ `*.¸.*´ ¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯ ¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•. _____xxxxxxxx________xxxxxxxx ____xxxxxxxxxx______xxxxxxxxxxx ___xxxxxxxxxxxxx___xxxxxxxxxxxxx ___xxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxxx ___xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx ____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx _____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx ______xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx _________xxxxxxxxxxxxxxxxxx ___________xxxxxxxxxxxxx _____________xxxxxxxxx ______________xxxxxx _______________xxxx _______________xxx _./'\._¸¸.•¤**¤•.¸.•¤. *•. .•* *l /.•*•.\ ¸..•¤**¤•.,.•¤**¤•
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, :: 18:20 :: نويسنده : امین

 کوتاه ترین راه رسیدن به ثروت آن است که قابلیت هایت را بشناسی و بر آنها تکیه کنی.


کوتاه ترین راه برای جلوگیری از شکست احتمالی ، مشورت با کسانی است که قبلاً آن راه را رفته اند.

کوتاه ترین راه برای داشتن روانی سالم ، در نظر گرفتن زمانی برای خنده و شادی در هر روز است.

کوتاه ترین راه بری اینکه نخواهی چیزی را به خاطر بسپاری ، نگفتن دروغ است.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرزوها ، واقع بین بودن است…

کوتاه ترین راه برای غیبت نکردن آن است که عیوب خود را مثل عیب دیگران ، ببینی .

کوتاه ترین راه برای داشتن جسمی سالم ، اعتدال در خوردن است ، نه زیاد و نه کم.

کوتاه ترین راه برای یافتن یک دوست ، توجه به علایق طرف مقابل است.

کوتاه ترین راه مبارزه با ترس ، روبه رو شدن با آن ترس است.

کوتاه ترین راه عشق ورزیدن ، نگاهی است خالص و بی ریا توام با عشق.

کوتاه ترین راه برای رهایی از افسردگی ، فکر کردن به چیزهای خوب است.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به ثبات ، آن است که بر آن چه ایمان داری پافشاری کنی ، حتی اگر یک لشکر مخالف داشته باشی.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به تکامل ، انتقاد پذیریی است.

کوتاه ترین راه برای دروغ نگفتن ، شجاع بودن است.

کوتاه ترین راه برای آینده نگری ، قناعت است.

کوتاه ترین راه برای حسرت نخوردن ، آن است که همیشه در حال زندگی کنی.

کوتاه ترین راه برای حل یک مساله ، فهمیدن درست صورت مساله است.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرامش ، آن است که کمتر به چیزهایی که نداری فکر کنی.

کوتاه ترین راه برای اثبات دوستی ات به یک دوست ، آن است که شنوده خوبی باشی.

کوتاه ترین راه برای فاش نساختن راز دیگران آن است که هرگز به رازشان گوش ندهی.

کوتاه ترین راه برای تحقیر نکردن دیگران این است که فقط چند لحظه خودت را جای آنها قرار دهی.

کوتاه ترین راه برای رسیدن به قدرت واقعی ، تقویت هر چه بیشتر منطق است.

کوتاه ترین راه مقابله با دشمنان آن است که هرگز خونسردی ات را از دست ندهی.

کوتاه ترین راه غلبه بر مشکلات ، کوچک و ناچیز شمردن آنها است.

کوتاه ترین راه برای دانستن یک ارتباط سالم ، داشتن فکر و اندیشه سالم و قلب پاک است.

آری... زندگی چه کوتاه است...!!!

 یك پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیكی یك دبیرستان خرید. یكی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این كه مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی كلاسها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و در حالی كه بلند بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی كه در خیابان افتاده بود را شوت می كردند و سروصداى عجیبی راه انداختند. این كار هر روز تكرار می شد و آسایش پیرمرد كاملاً مختل شده بود. این بود كه تصمیم گرفت كاری بكند.

روز بعد كه مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا كرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این كه می بینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. من هم كه به سن شما بودم همین كار را می كردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بكنید. من روزی هزار تومان به هر كدام از شما می دهم كه بیائید اینجا و همین كارها را بكنید.»

بچه ها خوشحال شدند و به كارشان ادامه دادند. تا آن كه چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی توانم روزی صد تومان بیشتر به شما بدهم. از نظر شما اشكالی ندارد؟

بچه ها گفتند: «صد تومان؟ اگر فكر می كنی ما به خاطر روزی فقط صد تومان حاضریم این همه بطری نوشابه و چیزهای دیگر را شوت كنیم، كورخواندی. ما نیستیم.»

و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد.

نقل مطالب و داستانها با ذکر منبع ، رعایت اخلاق و امانتداری است.

نظر فراموش نشود

صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 367
بازدید کل : 2054
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1